روشهای مناسب براي رشد و گسترش تفكر کودکان

راهبرد هاي مناسب براي رشد و گسترش تفكر دانش آموز

   از جمله عواملي كه در تقويت تفكر انتقادي موثر هستند عبارتند از :

هر جلسه را با طرح يك مسئله يا مجادله شروع كنيد. شروع كردن جلسه كلاس با طرح يك مسئله يا پرسش بستگي به موضوع درس دارد وهم چنين به شاگردان كمك مي كند كه در جاي خود مستقر شوند و حواس خود را جمع كنند (مايرز ،1986؛ ترجمه ابيلي ،1386 ).
پرسش هاي تكميلي بپرسيد. به دانش آموزان كمك كنيد صحبت هاي خود را با پرسش ها، باز و روشن كنند كه براي تفكرشان چالش برانگيز باشد، مثلا ""چرا "،"مي توانيد بيشتر بگوييد "(فيشر ،2002 ؛ترجمه كيان زاده،1388 ).
به پرسش هاي دانش آموزان ارزش زيادي بدهيد (سانتراك ،2004 ؛ترجمه سعيدي و همكاران ،1387 ).
در مقابل سوال هايي كه دانش آموزان از شما مي پرسند، علاوه بر جواب سوال، دلايل آن را نيز بگوييد (سيف ،1389 ).

تيد و لهمن[1] (2002 )، معتقدند كه رفتارهايي مانند سوال پرسيدن و ترديد داشتن در هر موضوع ، در رشد تفكر انتقادي دانش آموزان تاثير گذار است (لون و همكاران ،2010 ).
يكي ديگر از عوامل موثر، مشاركت و همراهي اعضاي گروه با يكديگر است كه به عواملي چون تحليل مباحث و ارائه ايده ها و نظرات متفاوت و مشاركت فعال دانش آموز در يادگيري خود وارائه تكاليف و نتايج پژوهش ها به يكديگر بستگي دارد (عارفي و رضايي زاده ،1390 ).
كوهن[2] (2000) و موسلي (2005 )، معتقدند كه در فعاليت هايي كه دانش آموزان خود فعالند، يادگيري پيشرفت بيشتري دارد (مارين و هالپرن ،2011 ).
در صورت امكان به وقت كلاس بيفزاييد، تفكر انتقادي زماني پرورش مي يابد كه شاگردان وقت كافي براي تعمق و تفكر داشته باشند (مايرز ،1986 ،ترجمه ابيلي ،1386 ).
بيلينگ و هالستيد[3] (2005 )، نيز براي پيشرفت مهارت هاي تفكر انتقادي دانش آموزان، به ايجاد يك محيطي كه در آن دانش آموز اختيار داده شود، تاكيد كرده اند (پوپيل ،2011 ).
نقش مدافع شيطان را بازي كنيد. با بيا ديدگاههاي مخالف، آنها را وادار كنيد تلاش كنند براي ديدگاههاي خود دليل بياورند (فيشر ،2002 ؛ترجمه كيان زاده ،1388 ).
دكتر ماريلان، مازارو، استيب[4] (2003 )، در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيدند كه به كار گيري تكاليف نوشتاري، بحث گروهي، كارگاه آموزشي كوچك، ارائه گزارش موردي، ايفاي نقش در فرايند آموزش مي تواند از راهبرد هاي موثر جهت رشد و ارتقاي مهارت هاي تفكر انتقادي در افراد باشد (مارين و هالپرن،2011) .

- Ted &Lehman,M1

2- Kuhn,D

3- Biling,M.&Halsted,J.A

4- Marilan & Mazarou & Estaib